نيلوفر ثاني
ترجمۀ بوسه هاي تو
شعرهاييست كه ...
دهان به دهان
نسل در نسل
در هزارۀ تاريخ مي پيچد.
برچسب: ،
ادامه مطلب
ترجمۀ بوسه هاي تو
شعرهاييست كه ...
دهان به دهان
نسل در نسل
در هزارۀ تاريخ مي پيچد.
نشستي و از زندگي گفتي
از زندگي ...
زندگي ...
بي آنكه بداني زندگي
دستي است كه گاه گاهي
دور گردنم حلقه مي كني!
قلبم از اشتياق سرشار است
شمع هاي برافروخته
و فرو ريختن شكوفه هاي گيلاس.
چه فرقي مي كند
من عاشق تو باشم
يا تو عاشق من؟!
چه فرقي مي كند
رنگين كمان ...
از كدام سمت آسمان آغاز مي شود؟!
اول به وفا ميِ وصالم در داد
چون مست شدم جامِ جفا را سر داد
پر آب دو ديده و پر از آتش دل
خاكِ رهِ او شدم به بادم بر داد
در تمام حنجره هايي كه تو را مي خوانند
قناريِ كوچكِ دست آموزي هست
كه دفتر نُت هاي مرا
دوره مي كند هر شب.
يا رب ز كمالِ لطف ، خاصم گردان
واقف به حقايقِ خواصم گردان
از عقلِ جفاكار دل افگار شدم
ديوانۀ خود كن و خلاصم گردان
اگرچه در ظاهر جز دو حرف كوچك نيست
هزار حرف و صداست
هزار آه نگفته
هزار راز نهفته
هزار راه نرفته
به ژرفناكي تاريخ
به وسع قدمت اجداد
خروش و ولوله برپاست
چه فكرهاي نكرده
چه خواب هاي نديده
چه رنگ هاي پريده
اميدهاي بريده
درون واژۀ اين دل
همين صراحي كوچك
چو آب در دل شيشه
عيان و ناپيداست.
اين روزها
بيشتر از هميشه
شعر مي خوانم
بايد مطمئن شوم
قبل از من
تو را
نسروده باشند.