بگذار باران ببارد،
طعم بوسه يادمان مي آيد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
امشب...خسوف رخ مي دهد
دلهامان،
در يك خط
نزديك ترين فاصله را به هم دارند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
آب را گل نكنيد!ماهي،
پرِ پرواز ندارد ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
ايوان متروكهر دم خالي مي شود
از برگهاي خزاني.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
دردهايمان را چه كسي پاسخ خواهد گفت؟
رنجهايمان را
و نمي دانم اگر عشق نبود
بار هستي را چگونه بر دوش مي كشيديم
ما محكومين به بودن؟!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
لباس توربر تن دريا دوخت
ماهيگير عاشق.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
مثل گنجشك كوچكي هستم
خسته از حوضهاي نقاشي؛
ميشود آسمان من باشي؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
درون شهر شب، چشمات چراغه
لبات خونين تر از گيلاس باغه
نگاهت پرتويي از قصر مهتاب
تنت چون باغ آتش داغ داغه
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
ترسم از اين است
كه ديگر يك روز مرا نشناسي
آخر، دارم شبيهت مي شوم
و تو يك بار گفتي
خيلي وقت است خودت را در آينه نديده اي!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
الهي دشمنت را خسته بينم
به سينه اش خنجري تا دسته بينم
سر شو آيم احوالش بپرسم
سحر آيم مزارش بسته بينم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)