ما دو پيرهن بوديم
بر يك بند
يكي را باد برد
ديگري را باران
هر روز
خيس مي كند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۴۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
من
دلم شكست
تو
خرابه نشين شدي!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۴۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
كجاي هستي ام ايستاده اي
كه قامتت
در همۀ لحظه هايم پيداست؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
نه در خيال خزانم
نه در هواي بهار
كنار اين آتش
نشسته ام كه شبي را به روز آرم و بس
چنان كه كندۀ مرده
چنان كه هيزم محض.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
دلم مثل ساختمان نيمه كارۀ ميدان انقلاب
در سرماي بهمن پنجاه و هفت
از آدم ها
پر است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
جاي پنجره
عكس تو را مي آويزم
گل و پروانه و باغ با هم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
امان از شب هايي كه
سخت مي گذرند
من كه نمي گذرم
از اين شب ها!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
در زمستاني كه هنوز
بوي پونه ها نرسيده
شعرها بايد گرممان كنند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
من ، تو
مقصر اين جدايي
ويرگول بود ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
اما چرا
آهنگ شعرهايت تيره
و رنگشان تلخ است؟
وقتي كه بره اي
آرام و سر به زير
با پاي خود به مسلخ تقدير ناگزير
نزديك مي شود
زنگوله اش چه آهنگي دارد؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۷:۳۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)