كريمي مشاور بيمه كريمي مشاور بيمه .

كريمي مشاور بيمه

محمدرضا عبدالملكيان

جز اين درخت

چيزي نمي گويم و

جز اين پرنده

چيزي نمي خواهم

راحتم بگذاريد

بي كتاب و كلمه

به كوهستان بر مي گردم

به همان آغاز

كه فقط گندم بود و

آدم بود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

رضا كاظمي

عشق ...

چه به ناگهان بيايد، چه به آهستگي

فرقي نمي كند

تو را به تمامي در بر خواهد گرفت

مثل خيس شدن:

چه در باران باشد، چه در مه.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

عليرضا عباسي

گنجشك

نشسته روي چراغ راهنما

فكر مي كند به رنگ ديگري

براي رد شدن اندوه

از قلب چهار راه.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

فريدون مشيري

چنان فشرده شب تيره پا كه پنداري

هزار سال بدين حال باز مي ماند

به هيچ گوشه اي از چارسوي اين مرداب

خروس آيۀ آرامشي نمي خواند

چه انتظار سياهي

سپيده مي داند؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

عين القضات همداني

آتش بزنم بسوزم اين مذهب و كيش

عشقت بنهم به جاي مذهب در پيش

تا كي دارم عشق نهان در دل خويش

مقصود رهم تويي نه دين است و نه كيش



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

وحيد عمراني


امشب به كشفي بزرگ دست يافته ام

از اين به بعد

هر گاه دلتنگت شدم

با وجود اين همه دوري

بيدرنگ ...

آرام و ساده

در مقابل آيينه خواهم ايستاد

و به چشم هاي خود نگاه خواهم كرد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

سيف فرغاني

شب نيست كه از غمت دلم جوش نكرد

وز بهر تو زهرِ اندُهي نوش نكرد

اي جانِ جهان هيچ نياوردي ياد

آن را كه تو را هيچ فراموش نكرد



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

قيصر امين پور

ناگهان ديدم سرم آتش گرفت

سوختم خاكسترم آتش گرفت

چشم وا كردم سكوتم آب شد

چشم بستم بسترم آتش گرفت

در زدم كس اين قفس را وا نكرد

پر زدم بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستاني پريد

آب در چشم ترم آتش گرفت

حرفي از نام تو آمد بر زبان

دست هايم دفترم آتش گرفت



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

محمد باغبان پور

باران ...

براي بوسيدن زمين

خودكشي مي كند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

رضا كاظمي

ما هيچ وقت به هم نمي رسيم

هميشه سوزنباني هست

كه به وقت رسيدنمان

خط ها را عوض كند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۰۲ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)