رويا صالح پور
اين وسعت لا مكان بگردد چون گوي / تا پيش رخش آينه گردان باشي
با تشكر از دوست گرامي رويا صالح پور به خاطر فرستادن اين رباعي.
آدرس وبلاگ : http://www.pademah.blogfa.com/
برچسب: ،
ادامه مطلب
با تشكر از دوست گرامي رويا صالح پور به خاطر فرستادن اين رباعي.
آدرس وبلاگ : http://www.pademah.blogfa.com/
از نور رخ و ظلمت زلفت دايم / قومي همه مومنند و قومي كافر
گفتا مي نوش كاندرين عالم پست / جز مست ز خويشتن كسي باز نرست
آنجا كه جمال تو فروزان گردد / خورشيد شود چو بوم ويرانه نشين
مشتي تخمه دهانشان را بسته است / اين قصّه آفتاب گردانها بود
صهباي سحر جام مرا مي خواند / صحراي خطر گام مرا مي خواند
وقت خوش رفتن است هان گوش كنيد / از عرش كسي نام مرا مي خواند
افعال جهان بر دلم آسان ميكن / وافعال بدم زخلق پنهان ميكن
امروز خوشم بدار و فردا با من / آنچ از كرم تو را سزد آن ميكن
شيخي به زني فاحشه گفتا پستي / هر لحظه به دام دگري بنشستي
گفتا شيخا چنان كه گويي هستم / آيا تو چنان كه مينمايي هستي؟!
با تشكر و سپاس فراوان از دوست عزيزم فيروز ، معلم زحمتكش و فداكار به خاطر ارسال اين رباعي ها.
نام وبلاگ : (بارون) كه در ليست پيوندهاي همين وبلاگ قرار دارد.
نه افلاطون كند فكري به حالم / نه جالينوس داند من چه حالم
علاج درد فايز نيست درمان / بزن مطرب دمي تا من بنالم
با تشكر فراوان از دوست گراميم ، حسين عزيز ، نويسنده وبلاگ كاشف دزفولي به خاطر ارسال اين رباعي.
در دير مغان دف و رباب آوردند / سجاده ببردند و شراب آوردند
گفتم كه شراب را كبابي است مقيم / دلها همه بردند و كباب آوردند
در كوي خرابات چه درويش و چه شاه / در راه يگانگي چه طاعت چه گناه
بر كنگره عرش چه خورشيد و چه ماه / رخسار قلندري چه روشن چه سياه