امشب شب عشق است و شبي مهتابيديوانگي و سركشي و بي تابي
اشكي به زلال چشمه و حالي خوش
همپاي ستاره هاي شب بي خوابي
همراه و هم آشيانه تا مقصد صبح
با يك غم سرخ ، داغ دردي آبي
فرصت چه كم است و راه دريا در پيش
بايد كه بريد از عالم مردابي
با عشق تو تا بام فلك راهي نيست
امشب شب عشق است و شبي مهتابي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۱۲ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
فضا در انزواست
دريا در انزواست
مرگ در انزوا
ليك اينان همه در جمع اند
در برابر آن حريم ژرف تر
آن خلوت قطبي
كه روح بر خود روا داشته است
بي نهايت متناهي.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۱۲ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
باران ...
چيزي بر شيشه مي نويسد
شاعر ...
چيزي بر كاغذ.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۱۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
پايمالم مي كني
مثل سيگارت كه ...
آنچنان گرم
لبانت را بوسه مي داد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۱۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
نه چندان بزرگم
كه كوچك بيابم خود را
نه آنقدر كوچك
كه خود را بزرگ ...
گريز از ميانمايگي
آرزويي بزرگ است؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
باران به عشق دريا
از آسمان بريد و ...
دريا به عشق باران
ابري در آسمان شد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
اين كوزۀ سفالي را
دختري ساخته
آذرچهر نام
بساط كرده در چهارشنبه بازار
به سكه اي مسين فروخته
به خريدار لبخند زده
دختري آذرچهر نام
با گيسوان خرمايي
و زندگاني معمولي
در عهد اشكانيان.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
با احتياط بخوانيد!
اين شعر ، لغزنده است
بس كه شاعر سطر به سطر
باريد و نوشت.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
سكوتم بوي مرگ و مير دارد
كه از پاييزها تصوير دارد
از اينجا دور شو تا مي تواني
تبِ تنهايي ام واگير دارد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
اينجا من و جام و تاك ها دلگيريم
از بودن اين چنينيِ خود سيريم
خيام! كجايي كه گلو تازه كني؟
داريم يكي يكي يكي مي ميريم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۱:۰۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)