من هم مانند ديگرانبراي خود رويايي داشتم
كه عاقبت...
هيچ تعبيري نيافت
از اين روست كه
حالا بي توجه
با پاهايي ميخكوب بر زمين
سر جايم باقي مي مانم
به آسمان مي نگرم
لباس هايم را پيرامون بدنم
و سنگيني پيكرم را
به روي كفش هايم
و همچنين لبه هاي كلاهم را به دور سر
حس مي كنم
هوا از بيني ام وارد و خارج مي شود
و تصميم مي گيرم كه ديگر
رويايي نپرورانم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
درياب كه از روح جدا خواهي رفت
در پردۀ اسرار فنا خواهي رفت
مي نوش نداني از كجا آمده اي
خوش باش نداني به كجا خواهي رفت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
چون بلبلِ مست راه در بستان يافت
رويِ گل و جامِ باده را خندان يافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت
درياب كه روزِ رفته را نتوان يافت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
ريز... ريز... ريز...
چون برف،
كه هرگز هيچكس ندانست
تكه هاي خودكشي يك ابر است
منم، چون دانه هاي برف كه مي ريزند بر زمين
كسي چه مي داند؟
و كسي چه مي داند؛
كه من هر روز
تكه هاي سفيد روحم را مي بارم؟!
و ظلمات آسمان بي ستاره
در قلبم
بر جاست
به خودكشي روحم دست زده ام.
با تشكر از نژلا براي فرستادن اين شعر.
آدرس:http://www.nezhlaoketab.blogfa.com/
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
من آمده ام...
تا «عين» از حروف الفبا بگريزد
به عشق تو
تا «شين» از تولد نوشتن بگريزد
به عشق تو
تا «قاف» از قوس آسمان بگريزد
به عشق تو.
با تشكر از لادن عزيز به خاطر فرستادن اين شعر.
آدرس وبلاگ: http://autumnpainter.blogfa.com/
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
گوشه اي در اين شهر
مچاله شدم در خودم
لرزم از سرما نيست
از تنهايي ام مي ترسم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
يك مشت آه ؛
يك دنيا گلايه ؛
يك استكان سؤال ؛
دلتنگي ؛
به مقدار لازم
و فرصتي از زمان
شام امشب،
آماده است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
لبهايت...
ثابت كرده
با يك غنچه هم
بهار مي شود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
ردايِ سياهِ سكوتِ شب را
پاره مي كند
در شرجيِ مرداد
پرنده اي جنگلي.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)
شعر مي گويم و باران مي نوشمتو آنقدر دوري
كه شعرهايم پناهم مي دهند
پشت شانه هايشان
تا سردم نشود
و غصه نخورم
از تنهايي...
با تشكر از پاييز براي فرستادن اين شعر.
آدرس:http://autumnpainter.blogfa.com/
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۰:۰۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع:
نظرات (0)