كريمي مشاور بيمه كريمي مشاور بيمه .

كريمي مشاور بيمه

وحيد عمراني

در ميكده ها در به در شاه خودم

بي طاقتم و منتظر ماه خودم

از درد جداييش به خود مي پيچم

در آتشم و شعله ور از آه خودم



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

مهدي جاسم زاده

سهم من شد با نگاهت ساختن

دل به چشمان سياهت باختن

من چه دورم از حضور روي تو

همچو ماه از دوريت در كاستن



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

پرهام سركشيكي

بعد از اين خوب و بدش باشد پاي خودمان

انتخابي است كه كرديم براي خودمان

اين و آن هيچ مهم نيست چه فكري بكنند

غم نداريم بزرگ است خداي خودمان

بي خيال همه با فلسفه شان خوش باشند

خودمان آينه هستيم براي خودمان

ما دو روديم كه حالا سر دريا داريم

دو مسافر همه در حال و هواي خودمان

احتياجي به در و دشت نداريم اگر

رو به هم باز شود پنجره هاي خودمان

درد اگر هست براي دل هم مي گوييم

در وجود خودمان هست دواي خودمان

دوست دارم كه نفهمند بيا بعد از اين

خودمان شعر بخوانيم براي خودمان



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

سما پويان مهر

توي ناودون خيالم، صداي شُرشُر بارون

نگاه خيس دل من، به خاك خشك تو گلدون

صداي جيغ درختا، زير تازيانۀ باد

ليلي تنها تو بيابون، غرش تيشۀ فرهاد

بالهاي خيس پرنده، من و تو، يه چتر بسته

جاده هاي بي سر و ته، بوي خاك، پاهاي خسته

رو درخت يه يادگاري، يه سكوت، يه بغض مونده

يه نگاه خالي و سرد، يه بغل شعر نخونده

پيچيده عطر تن تو، تو فضاي خيس كوچه

گل عشقمون دوباره، توي دستاي تو پوچه

گرمي قطرۀ بارون، بيشتر از حضور سردت

غصه هام هميشگي شد، من شدم وارث دردت

از صداي وحشي رعد، به خودم ميام تو بارون

مي بينم كه خيس خيسم، ايستادم توي خيابون



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۳ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

زهره حنيفه

گمان كنم

بايد بروم سراغ شيشه هاي همسايه

شيشه هاي خانۀ خودمان ديگر كفاف نمي دهند

بس كه ها كرده ام

و رويشان قلب كشيده ام

فقط قول بده

زودتر بيايي

پيش از آنكه شيشه هاي همسايه ها هم

ديگر ...

جايي براي قلب من نداشته باشند!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۲ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

پوپك رياضي

زندگي ...

كجاي اين خيابان

منتظر من است

كه از هيچ كوچه اي

به آن نمي رسم؟!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۲ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

سعيد محسني

اي آدم!

اي عاشق ...

حوا بود كه سيب را خورد ...

تو را

اين تبعيد

جزا به عاشقي دادند

ما را به چه ...؟!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

رسول يونان

قطاري كه

از بين من و تو مي گذرد

كش آمده است!

انگار

تمام واگن هاي جهان را

به آن بسته اند

چه سرنوشت شومي!

حرف هايي كه قرار بود

به هم بزنيم

از ياد برده ايم

و گل ها

در دست هايمان خشكيده اند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

حافظ موسوي

پاييز هيچ حرف تازه اي

براي گفتن ندارد

با اين همه

از منبر بلند باد

بالا كه مي رود

درخت ها چه زود به گريه مي افتند!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

رضا چايچي

جيب هايت را پر كن

از سپيده و آفتاب

وقتي به ديدار كسي مي روي

كه در گودترين جاي شب

به انتظار توست.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۰ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)