كريمي مشاور بيمه كريمي مشاور بيمه .

كريمي مشاور بيمه

بيا وبهم كمك كن

حاله من خيلي عجيبه دوست دارم بيشم بشيني      من نگاهت  بكنم تو تو چشام عشقو ببيني   

يادته منو و تو داشتيم  ساده زندگي مي كرديم      ازهمين چشمه شفاف رفعه تشنگي ميكرديم

يه دفعه يه مهمونه اومدعقلمويه جوري دزديد      دل تو به روش نياوردازهمون دقيقه فهميد

اولش فكرنمي كردم....كه دلم رو برده باشه      يادلم كوله چشاي ...روشنش روخورده باشه

اما نه گذشت و ديدم  دل  من  ديوونه تر شد       به تو گفتم  و دلت از قصه من با خبر شد

اولش  گفتم  يه   حسه   يايه  احترام   ساده         اما بعد  ديدم كه عشقه اخه اندازش  زياده

تو بازم طاقت اوردي  مثله بونه ها  تو باييز        سرنوشت تو سفيده  ماجراي من غم انكيز

بدجوري  ديوونتم  من  فكر نكن اين اعترافه     هميشه  نبودن  تو  كرده   اين  دلو   كلافه

مي دونم فرقي نداره واست عاشق بودن من        مي دونم  واست يكي شد بودن و نبودن من

مي دونم دوسم  نداري  مثله روزاي گذشته         من خودم خوندم توچشات يك كسي اينونوشته

اماروحه من يه درياست بره از موج وتلاطم        ساحلش تويي وموجاش خنجراي حرف مردم

اخ  كه  چه  لذتي  داره  ناز چشماتو كشيدن        رفتن  يه  راه  دشوار  واسه هرگز  نرسيدن

من كه اسمون  نبودم اما عشقه  تو يه ماهه          سر زنش نكن  دلم رو  به خدا اون بي گناهه

توكه چشماي قشنگت خونه صدتاستارست..      توكه لبخندطلاييت واسه من عمردوبارست..

بياومثل گذشته جزبه من...به همه شك كن         من  بدون  تو ميميرم   بيا و بهم  كمك  كن

                                      بيا وبهم كمك كن

            

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

مهماني

بعضي شباادم قلبي مهربون و دستاي پر از مهر و اغوش گرمي رو  يك باره از دست ميده

اون موقع ميره  سمت دورترين ادمايي كه هستن

ميره كه حسشو بگه

اومدم مهمون اون اتاق كوچيكت بشم

اومدم از تنهاييم بگم

از نبود اون قلب و 

اون دستها

و اون اغوش

اومدم بگم يه نگاه كن به اسمون ستاره اي هست ؟

اينجا ستاره هاش نيستن

اينجا ماهش كم نوره

اينجا سرده

اينجا فقط بغضه

اينجا فقط دلتنگيه

اينجا خاطره هست از همه كس چه مرده چه زنده

اينجا خيلي خاليه

اميدوارم اونجا پر ستاره

ماهش پور نور

خنده شادي حسه خوب ...باشه

خدايا اسمون اونو روشنش

اتاقش رو پر از صدا كن

پر از صداي خنده

مهموني تمام شد .

اين متن به حدي من رو تحت تاثير قرار داد كه بغضم رو شكست

يه جورايي انگار اوني كه اين متن رو براي من فرستاد مثل من اون شب دلش گرفته بود خيلي دلتنگم ياد گذشته افتادم

رويا خانم ممنون از اين متن زيبايي كه برام فرستادي

 

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

نتيجه فال خودم اين بود

فال مجدد :  جهت گرفتن فال جديد ابتدا نيت كرده سپس بر روي دكمه زير كليك نماييد.

براي گرفتن فال خود اينجا را كليك كنيد

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

بگذار بدون هيچ شرمي بگويم:

به او بگوييد دوستش دارم با صدايي آهسته



آهسته تر از صداي بال پروانه ها



به او بگوييد دوستش دارم



با صدايي بلند



بلند تر از صداي پرواز كبوتران عاشق



به او بگوييد دوستش دارم



با هيچ صدايي....


چون فرياد دوستت دارم



نياز به صداي بلند يا كوتاه ندارد



فرياد دوستت دارم را ميتوان


با تپش يك قلب

به تمام جهانيان رساند ..........





بگذار بدون هيچ شرمي بگويم:

دوستش دارم....



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

شب اول قبر مجنون

 


 


شنيدستم كه مجنون جگر خون


چو زد زين دار فاني خيمه بيرون


دم آخر كشيد از سينه فرياد


زمين بوسيد و ليلي گفت و جان داد


هواداران زمژگان خون فشاندند


كفن كردند و در خاكش نهادند


شب قبر از براي پرسش دين


ملائك آمدند او را به بالين


بكف هر يك عمود آتشيني


كه ربت كيست دينت چه ديني است


دلي جوياي ليلي از چپ و راست


چو بانگ قم به اذن الله برخاست:


 


چو پرسيدند مَن رَبُك ز آغاز


بجز ليلي نيامد از وي آواز


بگفتا كيست ربت گفت ليلي


كه جانم در ره جانش طفيلي


بگفتندش به دينت بود ميلي


بگفتا آري آري عشق ليلي


بگفتندش بگو از قبله خويش


بگفت ابروي آن يار وفا كيش


بگفتند از كتاب خود بگو باز


بگفتا نامه آن يار طناز


بگفتندش رسولت كيست ناچار


بگفت آن كس كه پيغام آرد از يار


بگفتند از امام خويش مي گوي


بگفت آن كس كه روي آرد بدان كوي


بگفتند از طريق اعتقادات


بگو از عدل و توحيد و معادات


بگفتا هست در توحيد اين راز


كه ليلي را به خوبي نيست انباز


بود عدل آنكه دارم جرم بسيار


از آن هستم به هجرانش گرفتار


بخنده آمدند آن دو فرشته


عمود آتشين در كف گرفته


ندا آمد كه دست از وي بداريد


به ليلي در بهشتش وا گذاريد


كه او را نشئه اي از جانب ماست


كه من خود ليلي و او عاشق ماست


شنيدم گفت مجنون دل افكار


ملائك را سپس فرمود آن يار


تو پنداري كه من ليلي پرستم


من آن ليلاي ليلي مي پرستم


كسي را كو به جان عشق آتش افروخت


وفاداري ز مجنون بايد آموخت



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

عشق يعني...!

 

عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني با جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده با چشمان تر

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشك حسرت ريختن

عشق يعني درجهان رسوا شدن

عشق يعني سست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن با ساختن

عشق يعني زندگي را باختن

**************

عشق يعني...!

عشق يعني انتظار و انتظار

عشق يعني هرچه بيني عكس يار

عشق يعني ديده بر در دوختن

عشق يعني در فراغش سوختن

عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحظه هاي ناب ناب

عشق يعني با پرستو پر زدن

عشق يعني آب بر آذر زدن

**************

عشق يعني...!

عشق يعني ,سوز ني , آه شبان

عشق يعني معني رنگين كمان

عشق يعني شاعري دل سوخته

عشق يعني آتشي افروخته

عشق يعني با گلي گفتن سخن

عشق يعني خون لاله بر چمن

عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني رسم دل بر هم زدن

عشق يعني يك تيمم,يك نماز

عشق يعني عالمي راز و نياز

**************

عشق يعني...!

عشق يعني چون محمد پا به راه

عشق يعني همچويوسف قعر چاه

عشق يعني بيستون كندن به دست

عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچو من دريا شدن

عشق يعني قطره و دريا شدن

عشق يعني يك شقايق غرق خون

عشق يعني درد و محنت در درون

عشق يعني يك تبلور يك سرود

عشق يعني يك سلام و يك درود

**************



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

راه من....................؟

http://chaloosnowshahr.parsiblog.com/Archive80009.htm   راه من راه خس وخاشاك نيست راه من نه راست است و نه چپ راه من راه علي ست، در نخلستان كوفه  * زيستن در ميان مردمان خفته  * راه من راه حسين است * راه رفتن باسرو بي سرماندن * راه من راه ضجه هاي زينب است * اشك هايي براي يك برادر است * راه من راه امروز و ديروز نيست * حرف من حرف احمد و محمود نيست حرف من حرف بودن يا نبودن آقا هم نيست * حرف من حرف فاطمه است * بين دربي علي جان دادن است حرف من همان نگفته هاي علي ست * به همان سنگ صبورهاي كوفه *   حرف من حرف يك ايراني است * حرف يك سلمان فارسي بين اعراب جاهلي است * حرف من حرف پادشاهي و حكومت اسلامي نيست اين رفتن آن ماندن نيست * دموكراسي داشتن تا آزاد خفتن نيست حرف من حرف يك انسان است * حرف آخرحرف اول اين است * بي قافيه است اما دلنشين است ***************************** “زندگي بامن يا بي من جريان دارد ؛ پس تو بگذار من نيز موج اين جريان باشم”

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۶ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

گلايه

يه سلام به همه

ويه گله از دوستان

من اپ كردم يك روز پيش اما امروز اومدم ديدم كسي بهم سر نزده از

دست همه دلگيرم

اره

دنيا همينه

يكي از همين دوستان گفته به سلام ها دل نمي بندم از خداحافظي ها غمگين نمي نمي شوم ديگر عادت كرده ام به تكرار يكنواخت دوري و دوستي خورشيد وماه

ممنونم از همتون



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

ايرانيها در اون دنيا !!

مي گن يه روز جبرئيل مي ره پيش خدا گلايه مي كنه كه: آخه خدا؟ اين چه وضعيه آخه؟ ما يه مشت ايروني داريم توي بهشت كه فكر مي كنن اومدن خونه باباشون! بجاي لباس و رداي سفيد، همشون لباسهاي مارك دار و آنچناني مي پوشن! هيچكدومشون از بالهاشون استفاده نمي كنن، مي گن بدون بنز و بي ام و جايي نمي رن! اون بوق و كرناي من هم گم شده، يكي از همين ها دو ماه پيش قرض گرفتش و ديگه ازش خبري نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوي دروازه بهشت رو جارو كردم. امروز تميز مي كنم، فردا دوباره پره از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه!

خدا ميگه: اي جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، فرزندان من هستن و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اين ها هم كه گفتي خيلي بد نيست! برو يه زنگي به شيطان بزن تا بفهمي مشكل واقعي يعني چي!

جبرييل زنگ ميزنه به جناب شيطان. دو سه بار مي ره روي پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب مي ده: جهنم. بفرماييد؟

جبرييل ميگه: آقا خيلي سرت شلوغه انگار!

شيطان آهي مي كشه ميگه: نگو كه دلم خونه. اين ايراني ها اشك منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نزاشتن! تا روم رو مي كنم اينطرف، يه آتيشي دارن اون طرف به پا مي كنن! تا دو ماه پيش كه اينجا هر روز چهارشنبه سوري بود و آتيش بازي!...حالا هم كه .... اي داد!!! آقا نكن! جبرييل جان من برم... اينها دارن آتش جهنم رو خاموش مي كنن كه جاش كولر گازي نصب كنن!!!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۵ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

ازدواج براي آقايون خوبه يا بد؟!!

قبل از ازدواج: خوابيدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج: بيدار شدن زودتر ازخورشيد

نتيجه گيري اخلاقي: سحر خيز شدن

قبل از ازدواج: رفتن به سفر بي اجازه

بعد از ازدواج: رفتن به حياط با اجازه

نتيجه گيري اخلاقي: معتبر شدن

قبل از ازدواج: خوردن بهترين غذاها بي منت

بعد از ازدواج: خوردن غذا هاي سوخته با منت

نتيجه گيري اخلاقي: تقويت معده

قبل از ازدواج: استراحت مطلق بي جر و بحث

بعد از ازدواج: كار كردن در شرايط سخت

نتيجه گيري اخلاقي: ورزيده شدن

قبل از ازدواج: ديد و بازديد از اماكن تفريحي

بعد از ازدواج: سر زدن به فاميل خانوم

نتيجه گيري اخلاقي: صله رحم

قبل از ازدواج: آموزش گيتار و سنتورو ...

بعد از ازدواج: آموزش بچه داري و شستن ظرف

نتيجه گيري اخلاقي: همدردي با مردها

قبل از ازدواج: گرفتن پول تو جيبي ازپاپا

بعد از ازدواج: دادن كل حقوق به خانوم

نتيجه گيري اخلاقي: مستقل شدن

بسه يا بازم بگم!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۴ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)