ابوسعيد ابوالخير
شيرين دهني كه از لبش جان مي ريخت
كفرش ز سر زلف پريشان مي ريخت
گر شيخ به كفر زلف او پي بردي
خاك سيهي بر سر ايمان مي ريخت
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ياسمن صفري
خودمانيم ...
برچسب: ،
ادامه مطلب
يلدا هم دختر لجبازيست!
هر چه التماس كردم
باز هم كوتاه نيامد
و يك دقيقه
به نبودنت اضافه كرد!
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
فيضي ناگوري
محراب سجود خويشتن بايد بود
معراج صعود خويشتن بايد بود
بر گرد حريم خويشتن بايد گشت
معمار وجود خويشتن بايد بود
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
وحيد عمراني
ما سوخته ايم از ازل در تب دوست
مانند شهاب شعله ور در شب دوست
تلخي جهان به كام ما شيرين است
تا نُقل شراب ماست قند لب دوست
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
مولانا
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به يادگار دردي دارم
كان درد به صد هزار درمان ندهم
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
قيصر امين پور
دلي كه معرفت كسبِ داغ را گم كرد
شناسنامۀ گلهاي باغ را گم كرد
كسي كه نام عزيز تو را ز خاطر برد
كليد پنجرۀ رو به باغ را گم كرد
هر آنكه بي تو سفر كرد طعمۀ موج است
چرا كه در شب طوفان چراغ را گم كرد
مرا به سمت خيابان سبز عشق ببر
دلم نشاني آن كوچه باغ را گم كرد
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
خيام نيشابوري
در پردۀ اسرار كسي را ره نيست
زين تعبيه جان هيچكس آگه نيست
جز در دل خاك هيچ منزلگه نيست
مي خور كه چنين فسانه ها كوته نيست
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ايرج زبردست
آهم كه هزار شعله در بر دارد
صد سلسله كوه را ز جا بر دارد
من رعدم و مي ترسم اگر آه كشم
سرتاسر آسمان ترك بردارد
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: