فايز دشتي
كنم مدح خم ابروت يا روت؟
نهم نام لبت ياقوت يا قوت؟
يقينم هست فايز زنده گردد
رسد بر تختۀ تابوت تا بوت
با تشكر از خانم صفري براي فرستادن اين دوبيتي.
برچسب: ،
ادامه مطلب
كنم مدح خم ابروت يا روت؟
نهم نام لبت ياقوت يا قوت؟
يقينم هست فايز زنده گردد
رسد بر تختۀ تابوت تا بوت
با تشكر از خانم صفري براي فرستادن اين دوبيتي.
نگران درهاي بسته نيستم
باز مي شوند همه شان
نگران توام
كه كدام طرف آستانه مي ايستي!
مي رسد از بركه اي در دوردست
بانگ غوكي كه ز دنيا فارغ است
در دَمش سوزي و شوري و غمي است
بي گمان او نيز چون من عاشق است
در راهبندان تاريخ
دير رسيديم
بهترين شعرها را
در وصف تو سروده بودند.
تنهايي يك نفر
نشست
كنار تنهايي يك نفر ديگر
بعد تنهايي ديگري
رفت كنار تنهايي ديگري
تنهايي ديگري
كنار تنهايي ديگري
دنيا پر شد
از تنهايي هاي كنار هم
كه مي نشينند
راه مي روند
و گاهي يكديگر را مي بوسند.
آب ، عشق است
رود مي شود
سرود مي شود
مي رود به ريشه مي رسد
شاخه ها ، پر از چراغ مي شوند
سبزه ها ، سلام مي كنند
كوچه ها ، كوچه باغ مي شوند.
تمام عمر زندگاني من
چهار دقيقه است
شناسنامه ام چه دروغ ها كه نمي گويد
همان چهار دقيقه اي كه ...
چشم دوخته بودم به چشمهايت
و تو پلك هم كه نمي زدي.
بر شانۀ الوند نمي گنجم من
در بغض دماوند نمي گنجم من
يخ هاي سكوت من اگر آب شود
در بستر اروند نمي گنجم من
خورده است ولي غير ارادي خورده است
از شدت غم ز فرط شادي خورده است
افتاده زمين و بر نمي خيزد ... واي
اين تاك گمانم كه زيادي خورده است!