فرامرز ميرشكار مباركه
چادر به سر ؛ از عشق فراتر باشي / ناديده و ديده را همه سر باشي
من علت حرمت تو را نشناسم / اي كعبه گمان كنم كه مادر باشي
آدرس وبلاگ : http://www.mirshekar.com/
برچسب: ،
ادامه مطلب
چادر به سر ؛ از عشق فراتر باشي / ناديده و ديده را همه سر باشي
من علت حرمت تو را نشناسم / اي كعبه گمان كنم كه مادر باشي
آدرس وبلاگ : http://www.mirshekar.com/
در عشق تو من گرد جنون مي گردم / وز دايره عقل برون مي گردم
ديري است كه در خون دل من شده اي / در خون تو شدي و من به خون مي گردم
يكبار بيا و پيش من مهمان باش / بر درد هزار ساله ام درمان باش
خشكيده درخت عاشقي با اين درد / در قلب كوير و خسته ام باران باش
با تشكر از آقاي محسن نوبخت به خاطر فرستادن رباعي هايشان
آدرس وبلاگ : http://www.daftarehmashgh.blogfa.com/
به بال باد و بر دوش بنفشه / بهاري با دوصد آوازه آيد
***
اگر هر شوره زاري را نمي هست / اگر هر راه را گاهي خمي هست
بياييد آشنايان همره من / كه راه عشق را هم عالمي هست
شبي را تا سحر بي تاب بودم / به زير خيمه مهتاب بودم
زماني را كه يارم آمد و رفت / در آغوش سپيده خواب بودم
چه پرسي از كجايم چيستم من / به خود پيچيده ام تا زيستم من
در اين دريا چو موج بيقرارم / اگر بر خود نپيچم نيستم من
به مردي ، امتحان بايست دادن / وفاداري ، نشان بايست دادن
خطر نزديك شد ، حاضر شو اي دل / به جانان بلكه جان بايست دادن
به خاكستر چه آتشها كه خفته است / چه ها در اين لبان ناشكفته است
منم آن ساحل خاموش سنگين / كه طوفان در گريبانش نهفته است
پروانه كه سوخت زآتش خنجر شمع / آن عاشق بيقرار غم پرور شمع
مي خواست نهان ز چشم غيرش سازد / زان بال گشود و گشت گرد سر شمع
روزي به كليسياي گبرم بيني / ناقوس به دستي و به دستي دستش