کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

آرش ناجی

بی خیال نمی شوند

این «دوستت دارم» ها

مثل موجی

که سرش به سنگ می خورد هر بار.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۹ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

شیخ بهایی

شیرین سخنی که از لبش جان می ریخت

کفرش ز سر زلف پریشان می ریخت

گر شیخ به کفر زلف او پی بردی

خاک سیهی بر سر ایمان می ریخت



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

شمس لنگرودی

کاش واژه ها در شعرم روشن می شدند

تا هر کسی که از برابر من می گذشت

چراغی بر می داشت

و سیاهی را

آرام تر به سحر می رساند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

رهی معیری

موی سیه فشانده بر روی روشن خویش

کرده پرند سیمین بر سیمگون تن خویش

وآنگه نهاده از لطف بر سینه اش سر من

یعنی ز برگ گل کرد بالین و بستر من

آمد مرا در آغوش آن نوبهار خندان

چون بوی گل که پیچد در ساحت گلستان



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

وحید عمرانی

یک بار در این تلاطم تکراری

برخیز و فنا کن این شب زنگاری

تا کی چو هیون دست و پا در بند

پیوسته به زیر بار تن بیگاری؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

قیصر امین پور

دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره  پچ پچ کرد

چک چک چک چک چه کار با پنجره داشت؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

منصوره فیروزی

گناه چشم تو ... یا ... نه گناه عکاس است

که اینچنین به نگاهت دچار و حساس است

و مدتیست که هنگام دیدن چشمت

«اعوذ بالله» او «قل اعوذ باالناس» است

برای رستن او از جهنم و آتش

پل صراط نگاهت ملاک و مقیاس است

تمام اهل زمین را جهنمی کردی

که آیه آیۀ چشمت «یوسوس الناس» است

تمام شهر از ایمان به کفر برگشتند

گناه چشم تو حالا به پای عکاس است؟!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

شهلا منصورزاده

از زمزمه های تازه شعرم عاریست

زخمی که نشست بر گلویش کاریست

از شاهرگ بریدۀ هر کلمه

سیلاب سکوت سینه سوزی جاریست



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

لیلا کردبچه

درختی بودم

ایستاده در برابر طوفان

کبریت بی خطر شدم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

فایز دشتی

به زیر زلف برق گوشواره

زده بر خرمن عمرم شراره

بیا فایز که از نو آتش طور

تجلی کرده بر موسی دوباره

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۲:۲۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)